احتشام نامه

مجموعه اشعار غلامحسین احتشام زاده

مجموعه اشعار غلامحسین احتشام زاده

۱ مطلب با موضوع «امام حسن(ع)» ثبت شده است

آب کوزه (زبانحال)

چومجتبی ز عطش آب کوزه را نوشید
بروی خاک بغلطید و زد ندا خواهر
بگفت زینب غمدیده ام مکن افغان
بیار طشت برم زینبا مکن زاری
نما تو جمع برم جمله کودکانم را
مکن تو شیون و افغان و این دلم مشکن
مکن تو گریه چرا موسم فغانت نیست
بکن تو گریه زمانی که بی پسر گردی
بکن تو گریه زمانی که جمله یارانت
بکن تو گریه زمانیکه بی حسین مانی
بکن تو گریه زمانی که ناقه عریان
زدیدگانت اگر احتشام اشکی رفت

 

هزار پاره دلش شد زدیده خون بارید
بیا بیا که دگر کار مجتبی شد سر
هزار پاره دلم ز آب کوزه گشت بدان
بروحسین بیاور مکن عزاداری
بیار در من غم رسیده گانم را
بیا برم بنشین تا بگویمت ز محن
هنوز غم تو ندیدی فغان و گریه ز چیست
بکن تو گریه زمانی که خون جگر گردی
بروی خاک و بخونند غمگسارانت
شود شهید چو عباس ماه تابانی
شوی سوار حسین نوک نی کند جولان
حسن چو گشت شفیع حق تو را نگیرد سخت

 

یا امام حسن مجتبی (ع)

نور یزدان می درخشد از جمال مجتبی
عاشقی معشوق جو و دلبری درد آشنا

 

گشته مجموع خصالش همچنان ذات خدا
محرم اسرار یزدان بر رضای حق رضا

نام شیرین حسن بر درد بی درمان دوا

ماه و خورشید از حسن بنموده کسب آبرو
دیدن رویش برای کائنات است آرزو

 

از حسن خوش بو شد عالم عطر داردمشکبو
او محمد صولت و حیدر سخن زهر است خو

شاخه طوبا است او و همچو احمد در سخا

ای حسن ای جایگاهت صدر کل کائنات
ای حسن ای عقل عالم در بر صبر تو مات

 

ای حسن ای بود تو رونق به کل ممکنات
ای حسن ای آنکه عالم محو دیدار لقات

ای کریم اهل بیت ای رونق روح دعا

وارث دین خدا بعد از علی المرتضی
رهنمای مسلمین و ره رو راه خدا

 

در کفت تیغ دو پیکر در کف دیگر لوا
کرده ایی تقسیم مالت با فقیر و بینوا

سبط اکبر، اختر تابنده ایی بر اولیا

روی تو شمع فروزان عالمی پروانه ات
جمع حوران جنان دور دی کش میخانه ات

 

یک جهان دل گشته مفتون تو و دیوانه ات
هر دو عالم چون گدایان بر در شاهانه ات

همچو حیدر در جهاد نفس هستی مقتدا

ای که علم و حلم تو شد رونق دین مبین
قاتل تو مونست بود همچو مار آستین

 

ای که نور معرفت بخشیده بر اهل یقین
ای که شد نامردمی ها از برایت زهر کین

صبر تو بنیان نموده نهضت اندر کربلا

ای فدای غربت تو عاشقان بی قرار
ای گل باغ جنان ای کرده غربت اختیار

 

تا به کی در حسرت دیدار باشیم انتظار
تا به کی در آفتاب گرم باشداین مزار

احتشام اندر بقیع گرید بصد شور و نوا

خون شد از رنج تو قلب هر دو عالم مجتبی
احمد و عذرا و حیدر غرق ماتم مجتبی

 

شد سیه پوش در جنان از بهرت آدم مجتبی
دیده گان هر دو عالم از غمت نم مجتبی

گرید از بهرت بقیع هر روز و هر شب مجتبی

 

پیش واقعه امام مجتبی (ع)

ای وای شد مسموم کین سبط پیغمبر
شد در مدینه محشری زین غم نمایان
شیر خدا با فاطمه دارند افغان
ای وای شد مسموم کین سبط پیغمبر
نوشید چون زهر جفا فرزند حیدر
در منزل خود مانده ام بی یاور و یاور
ای وای شد مسموم کین بسط پیمبر

از زهر اسماء لعین الله اکبر
ختم رسولان در جنان با قلب سوزان
باشند با محنت قرین الله اکبر
از زهر اسماء لعین الله اکبر
شد بر سما فریاد آن محبوب داور
شد پاره قلبم از جفا اسماء کافر
از زهر اسما لعین الله اکبر

پیش واقعه امام مجتبی (ع)

از زمین تا به سما ماتم عظما است فلک
ای امان قتل حسن زاده زهرا است فلک
ماتم بوالحسنی شور حسینی برپاست
درجنان سینه زنان حضرت زهرا است فلک
آه از آندم که حسن جام بلا را نوشید
زین غرا لرزه به افلاک و جهان است فلک

 

شور و غوغاست فلک
شور و غوغاست فلک
ناله درعرض و سماست
شور و غوغاست فلک
از سما خون جوشید
شور و غوغاست فلک

نوحه امام حسن (ع)

ای حسن ای نور پاک جاودان
ای که جان عالمی وعاشقان

عاشق روی توگردیدم حسن


***

 

ای امام و رهبر این شیعیان
عاشق روی توگشتند درجهان

عشق خوبت را پسندیدم حسن


***

ای حسن ای نور پاک مرتضی
سبز پوش عالم عشق و دعا
ای گل یاسین و جاویدم حسن


***

هیچ کس چون تو چنین خصمی نداشت
زهر کین را اندر آن کوزه گذاشت
ای به فردایی تو امیدم حسن


***

شد دلت از زهر کینه پاره یار
بهترین بودی به نزدکردگار
کی کنی از عشق نومیدم حسن


***

نعش خونینت  نمودند تیر بار
تیره سازند بر عزیزان روزگار
احتشامم بر تو بالیدم حسن


***

ای خدا بنگر محبان حسن
سینه ز نهای پریشان حسن
دور قبر تو بگردیدم حسن

 

ای که پیروز آمدی از امتحان
ای امام و رهبر هر دو جهان

عاشقت گشتم تو دیدم حسن


***

 

ای که عاشق بر تو هر پیر و جوان
ده جوابی‌ای امام انس و جان

عاشقت گشتم تو را دیدم حسن


***

ای که بودی جسم وجان مصطفی
ای که عالم بر تو کرده اقتدا
عاشقت گشتم تو را دیدم حسن


***

تخم ظلم و بی وفایی را که کاشت
لخت خونین جگر در طشت نگاشت
عاشقت گشتم تو را دیدم حسن


***

ای خدا بودی ز احمد یاد گار
بهر شیعه گشته ای تو افتخار
عاشقت گشتم تو را دیدم حسن


***

خواستند بر پا نمایند کارزار
لیک گشتند آن لعیان شرمسار
عاشقت گشتم تو را دیدم حسن


***

ذاکرین و نوحه خوانان حسن
مستمع بانی گریان حسن
عاشقت گشتم تو را دیدم حسن

پیش درآمد

با ذکر حسن، حسن، حسن می گویم
بر نور دل علی، محمد(ص)، زهرا

 

از لطف خدادیدن رویش جویم
عطر گل رویش زجنان می بویم

پیش واقعه آقا امام حسن مجتبی (ع)

زینب سرت سلامت
بر خبر و ناله سر کن
آتش به خشک و تر کن
بر گو حسین بیاید


دیدار بر قیامت
شال عزا به بر کن
یک عالمی خبر کن
طفلان خبر نماید

رفته حسن ز دنیا
رفته حسن ز دنیا
رفته حسن ز دنیا
رفته حسن ز دنیا

نوحه امام مجتبی (ع)

ای نشان غربت تو تربت ویرانه ات
ای کریم با کرامت یا حسن
آشنایی با غم غربت میان خانه ات
چون تو کس نبود غربب اندر دل کاشانه ات
*** ای گل زهرا حسن ***
ای نشان غربت تو تربت ویرانه ات
***ای کریم با کرامت یا حسن***
قتلگاهت بسترت شد، خانه ات زندان دل
جعده از نامهربانی کرده عالم را خجل
***یوسف زهرا حسن***
ای نشان غربت تو ترتب ویرانه ات
***ای کریم با کرامت یا حسن***
کس ندیده هم چنان تو در جهان یاری غریب
مبتلا بر درد جانسوزی ولی هستی طبیب
***شد جگر خونین حسن***
ای نشان غربت تو تربت ویرانه ات
***ای کریم با کرامت یا حسن***
مادر گیتی چو تو مظلوم در دنیا نزاد
 زهر درکامت نمودند غاصبان عدل و داد
***تیر باران شد حسن***
ای نشان غربت تو تربت ویرانه ات
***ای کریم با کرامت یا حسن***
زد چو سیلی بر رخ زهرا میان کوچه ها
دست مادر را گرفتی بهر او گشتی عصا
***گفته ایی مُردم خدا***
ای نشان غربت تو تربت ویرانه ات
ای کریم با کرامت یا حسن
عاقبت اندر بقیع جا کردی ای نور امید
بعد بابت اولین بودی که بر زهرا رسید
***رفت از دنیا حسن***
ای نشان غربت تو تربت ویرانه ات
***ای کریم با کرامت یا حسن***

 

قبر تو شمع بقیع دلها همه پروانه ات
تو غریب و بی کسی اندر وطن
یک جهان دل در غم تو، عاشق و دیوانه ات
زهر کین را همسرت جا داده در پیمانه ات
*** بیکس و تنها حسن ***
قبر تو شمع بقیع دلها همه دیوانه ات
***تو غریب و بی کسی اندر وطن***
همسر نامهربانت زد شرر بر آب و گل
کفتن این جمله می سازد دلم رامضمحل
***بیکس و تنها حسن***
قبر تو شمع بقیع دلها همه پروانه ات
***تو غریب و بی کسی اندر وطن***
چون تو مولای دو عالم کس نباشد غم نصیب
یاور هر دردمندیی بر غریبانی حبیب
***خواهرش غمگین حسن***
قبر تو شمع بقیع دلها همه پروانه ات
***تو غریب و بیکسی اندر وطن***
در وطن بودی تو تنها ز آن گروه بد نهاد
کی رود تشییع جسم اطهر و پاکت زیاد
***شد بقیع بر او وطن***
قبر تو شمع بقیع دلها همه پروات
***تو غریب و بی کسی اندر وطن***
کودکی شش ساله بودی مانده حیران زین بلا
بهر مرگ خود نمودی در بر ما در دعا
***روحم از تن شد جدا***
قبر تو شمع بقیع دلها همه پروانه ات
تو غریب و بی کسی اندر وطن
قلب صد چاکت حسن جان بهر مادر می طپید
احتشام این سان جفا کس اندر آن دوران ندید
***بی کس و تنها حسن***
قبر تو شمع بقیع دلها همه پروانه ات
***تو غریب و بی کسی اندر وطن***

 یا امام مجتبی

ای صابر دوران
از زهر لعنیان
در خانه‌ات ای جان
ای حجت یزدان
ای مظهر احسان
ای شاه کریمان

حسن جان
حسن جان
حسن جان
حسن جان
حسن جان
حسن جان

سلام علیک
سلام علیک
سلام علیک
سلام علیک
سلام علیک
سلام علیک

ای کشته‌ی دونان
ای مظهر ایمان
لطف تو فراوان
خورشید درخشان
لطف تو فراوان
خورشید درخشان

حسن جان
حسن جان
حسن جان
حسن جان
حسن جان
حسن جان

سلام علیک
سلام علیک
سلام علیک
سلام علیک
سلام علیک
سلام علیک