احتشام نامه

مجموعه اشعار غلامحسین احتشام زاده

مجموعه اشعار غلامحسین احتشام زاده

منت خدای را که چنینم نصیب کرد        بـــاشم غـــــــلام بر در درباره شاه عشق

ای وجود مقدسی که هستی با تمام شئون و ظاهر و باطنش رقمی بسیار کوچک از اراده بزرگ و بی نهایت تست. ای مهربان خالقی که تمام حقیقت با همه امواج پرخروشش قطره ای غیرقابل ملاحظه از دریای بیکران رحمت توست.

ای آفرینندة را عزیزی که آفرینش در برابر عظمت بی نهایت، در بی نهایت تو ذره ای ناچیز است.

ای احد و واحد و ای الله و ای صمد و ای حمید و رحیم

از کدام اسماء و صفاتت دم زنم و شکر کدام نعمتت را بجای آورم و چگونه مدح حضرتت گویم. ای آنکه یادت آرامش خاطر پریشان است.

و بعد معرفت

معرفت عبارت است از درک اصل و ریشه عالم یعنی صاحب و مالک ملک هستی و شناخت انبیاء و ائمه طاهرین و اهداف عالیه آنان و شناخت حرام خدا و خبائث و معرفت به مسائل موت برزخ قیامت میزان حساب صراط شفاعت و بهشت و جهنم .

و اما

شکر و سپاس خداوندی را که نعمت هستی را بنوع بشر ارزانی داشته و او را به خلعت عقل و دانش و زیور بیان آراسته و از برای تربیت و راهنمایی بشر فرستادگان گرام را برگماشته و درود بر پیامبر اکرم محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم و جانشین بر حقش حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (ع) که راهنمای نوع بشر بوده اند.

و سپس کلامی چند در زمینه شعر و شاعری

همانطوری که همگان می دانند. شعر کلامی است فوق کلام و سخن معمولی که در افکار ملت ها نقش به سزایی داشته است.

و شاعر ادبی پارسا زاهدی با تقوی موجودی ناشناخته عنصری آشتی ناپذیر با هر نیرنگ و دغل کاری.

شاعر کلامش مانند دُرّ و بیانش چون گوهر نایاب و دارای تمام خصایص انسانی و فضائل عرفانی است. قضاوت درباره شعر و شاعری به عهده مردم سخن شناس و فکور و زمان است.

اولاً باید معلوم گردد شعر از نظر اخلاقی و فرهنگی و ارشادی و حرکت و سکون چه خصوصیاتی را باید دارا باشد. که احساس مسئولیت و ایفای رسالت نماید.

اگر شعر را یک بیان ساده و شیرین بدانیم که فقط برای سرگرمی و وقت گذرانی بوجود آمده و شاعر را فردی بدون هدف و بدون مسئولیت پنداریم چه بهتر که هرگز گامی جانب شعر و شاعری بر نداریم و اگر شعر را بدانگونه که جوهرة اوست شناسایی کنیم باید با تعهد و مسئولیت از آنان به بهترین وجه ممکن بهره برداری نموده و شان و مقام شعر وشاعر را کاملاً درک کنیم. و این کار خطیر از عهدة عرفای شعر شناس تیز هوش و عاشق برخواهد آمد.

شعر اگر در قالب کلاسیک است باید که مترادف منظم و قوافی و صحیح باشد و اگر شعری است (سپید و آزاد) و شعرهایی در راستای نوگرایی و نوآوری همچون شعر نو باز هم باید دارای ظرافت و لطافت باشد که علمای شعر شناس آن را به نام شعر پذیرا باشند. اگر شعر را دنباله روی از دیگر شاعران و ببهم پیوستن کلمات و جملات به موضوعی ربط بدهیم سودی از تلاش و زحمت خود نخواهیم برد. اما شعر باید که انسان را از پستی و زبونی و خواری و مذلت رهایی بخشیده و روح او را صیقل دهد و راهنمای بشر باشد بالاخص که شعر شعری آیینی باشد که باید سیم ارتباط درونی انسان باخالق او و ائمه اطهار باشد.

شعر باید چکیده ای از اندیشه و عاطفه درونی و بیرونی شاعر بوده و پیام آور منش درونی یک انسان خود باخته در تنور پر حرارت عشق و محبت باشد. وهر کلمه و جمله ای از شعر باید از ذرّه ذرّه وجود شاعر سرچشمه گیرد و آنگاه بر جسم و روح دیگران بنشیند و دارای این تمثیل باشد که (سخنی که از دل برمی آید لاجرم در دل نشیند)

و اما سخنی با شاعران آیینی

این گونه قصیده سرایان و شاعران خاندان نبوت مسئولیتی بس خطیر و بی نهایت حساس و با ارزش بر دوش دارند که نه تنها باید اشعار آنان و قصاید آنان دل نشین و سوزنده و روشن گرانه باشد بلکه باید رسالت آیینی را به همراه داشته و هر جمله ای که در شعر بکار می گیرد حاکی از بزرگ منشی و شان و مقام و قدرت و فداکاری آنانی باشد که در موردشان شعر و یا قصیده سروده می شود و در شناسایی و مصائب آنان به علاقه مندان کمال تلاش و کوشش خود را نموده و به رسالت خود ارج نهند. ضمن این که شاعر شیعه محبت اوصیا را سرچشمه زلال اسلام میداند و بر این باور است که هر کس از این سرچشمه رحمت لب تر نکرده باشد نمی تواند حلاوت و شیرینی ایمان واقعی را در یابد. خداوند مودت (ذی القربی) را اجرت رسالت قرار داده است و شیعه چنین حجتی را وسیله قرب به خدا می داند.

و اما این جانب که با تخلص احتشام افتخار نوکری و نوحه سرایی خاندان نبوت و بالاخص بانوی بزرگوار دو عالم خانم فاطمه زهررا و فرزند دلبندش حسین این علی شهیدالشهدا را و پدر بزرگوارش سرسلسله ولایت قطب العارفین مولای متقیان حضرت علی ابن ابیطالب(ع) را دارم امیدوارم این وظیفه سنگین را با کمک و یاری طلبیدن از خود این عزیزان به نحو مطلوب به انجام برسانیم.

تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. در خاتمه جا دارد از این بزرگواران که زحمت ویرایش و بازخوانی دل نوشته های اینجانب را کشیدند سپاس و تشکر نمایم و امید است که از حضرت حق پاداش نیکو دریافت نمایند. و السلام

گفتــــم بنـــــویس با قلـــــم این بنوشت       عشق است حسین عشق حسینم به سرشت

   جز نام محمد (ص) و علی و زهرا                    ننوشت هرآنچه کردمش این به نوشت
  عشق است محمد (ص) و خدای ســـرمـد       مـا عاشـــــق احمـــــدیم و آل احمــــد

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.