احتشام نامه

مجموعه اشعار غلامحسین احتشام زاده

مجموعه اشعار غلامحسین احتشام زاده

۱ مطلب با موضوع «حضرت اباالفضل العباس (ع)» ثبت شده است

عید ولادت بر همگان مبارک است

عید ولایت در مه شعبان مبارک است
عید است عید عاشق و معشوق لم یزل
شد جلوه گر ز دامن ام البنین مهی
پور علی ولی خدا ماه هاشمی
مولا نهاد نامش ابوفاضل عرب
دست خدا علی است، به بوسید مرتضی
عباس نور دیده ی زهرا و مرتضی ست
این نو رسیده مظهر جود و کرامت است
ای شیعه شادباش در شب میلاد میر عشق
عیداست، عیدعشق و سرور است احتشام

* * *

عید میلاد ابوالفضل علمدار شده
شیعیان آمده عباس علمدار حسین

 

خورشید هاشمی شده تابان مبارک است
خرم جهان ز مقدم جانان مبارک است
روشن ضمیر در ره ایمان مبارک است
سردار عشق در ره یزدان مبارک است
شد ماه هاشمی به جوانان مبارک است
دستان غنچه گفت عزیزان مبارک است
گفتا امیر لشگر قرآن مبارک است
دنیای مهر و عاطفه احسان مبارک است
شادان بسان گل همه خندان مبارک است
آمد نگار بر سر پیمان مبارک است

* * *

شور و شوق نبوی درهمه بیدار شده
ساقی دل شده گان بر همگان یار شده

پیش واقعه ابوالفضل

عباس مرو میدان         مشکن دل طفلانرا
ای نور دل حیدر        بر لشگر دین افسر
بعد از تو شوم تنها           بی لشگر و این صحرا

 

باز آب ببرم بنشین          بین دیده ی گریان را
بر گیر لوا بر کف            بین لشگر و میدان را
ای پشت و پناه من          بین لشگر عدوان را

آب آوردن ابوالفضل

خاطری آزرده دارم ای علمدارم بیا
من گرفتار بلایم ای کلید قفلها
ای شجاع عرصه میدان هر نام آوری
اذن میدان می‌دهم آب آوری در خیمه ها
مشک خود بردار و رو برجانب شط فرات
از تو خواهم شادگردانی دل غمگین ما
ای دلاور مرد میدان ای امید خیمه ها
سوز تب آتش زده بر پیکر زین العباد
از برای شادی زینب تسلّای رباب
زود برگرد ای برادر دیده‌ام در راه توست
سوی دریا رفت ماه هاشمی پور علی
آب آورد احتشام عباس بهر خیمه ها

 

مشگل دلدادگی دارم سپهدارم بیا
یک گره در کار دل افتاده دلدارم بیا
عاشق عشقم تو هستی ای خریدارم بیا
این بلا را دفع کن از خیمه سردارم بیا
آب آور بهر طفلان گرفتارم بیا
ای سراپا قدرت و تسلیم و ایثارم بیا
آبی آور ساقی و سقا و سالارم بیا
قطر آبی کن مهیا بهر بیمارم بیا
شادکن قلب من و طفل دل افکارم بیا
حیدر کّرار من میر وفا دارم بیا
گفت شاه کربلا من دیده خونبارم بیا
گفت زهرا آفرین ای گل به گلزارم بیا

مشک

مشک هم اشک ز بی آبی خودمی‌ریزد
در طاطم شود و شاید از او قطره‌ی آب
حسرت آب دل مشک کباب از غم کرد
شاید آید علی اکبر، یا که سقای جوان
ترکند او لب عطشان عزیزان حسین
ز غم خشکی مشک و لب عطشان حسین
نعره آب فرات و لب خشکیده مشک
مشک خالی غم طفلان و همه اهل حرم
احتشام آن غم تنهایی و بی آبی مشک

 

 

العطش می شنود زود ز جای می‌خیزد
بهر آن لعل لب تشنه اصغر ریزد
ناله دارد‌، به دعا دست به سوی ایزد
دست این مشک بگیرد سر دوش آویزد
نعمه آرامش دل خیزد و شور انگیزد
جگر سنگ و فرات از غمشان می‌سوزد
شوق وصل همه یاران به جنان افروزد
به همه اهل جهان درس وفا آموزد
لب گفتار زهر پیر و جوان می دوزد

یل نام آور عشق

ای سراپا گل گل رعنای عشق
ای یگانه در ره دلدادگی
ای یل بی مثل و مانند وجود
مثل و مانندت نیامد در کمال
راه عشق و عاشقی پیموده ای
ای شجاع عرصه نام آوری
ای رخت روشنگر خورشید عشق
ای که نامت میرو سردار سپاه
ای که عشقت رونق دین خداست
بر تو زهرا گفت فرزند منی
زاده ام النبی جان من
ای گلستان وجود ای ماه عشق
چیست این نیرو که اندر دست توست
چون دو دستت بوسه گاه حیدر است
تک سوار عرصه نام آوری
مرد میدانی بسان شیر خدا
یکه تاز معرفت در عالمی
عشق دل را خیمه‌ای پنداشتم
روح عشق و خیمه ی دل ، داور است
عشق مولا جان زهرا خیمه شد
این چنین خرگاه چون آماده شد
خیمه را در کربلایش سوختند
سوخت جان مصطفی قلب بتول
احتشام تا عشق در آب و گل است

 

همت والای بی همتای عشق
اولین آزاده در آزادگی
ای چو حیدر در شبانگاه و سجود
کس ندارد درجهان چون تو خصال
یکه تاز و مرد میدان بوده ایی
درشجاعت حیدری و صفدری
ای وجودت باعث و امید عشق
ای که بی همتایی اندر هر نگاه
ای که نامت دلگشا مثل دعاست
چون حسینم جان و دلبند منی
هم مرا جانی و هم جانان من
چلچراغ روشنی درراه عشق
هستی مولاست اندر هست توست
همچنان بازو ی او نام آور است
ای یل میدان عشق و دلبری
پور زیبای علی المرتضی
با حسین و کودکانش همدمی
زیر آن خیمه عمودی داشتم
بانی این خیمه هم پیغمبر است
با حسین و با حسن هم بیمه شد
بازوی عباس عمود خیمه شد
آتشی از ظلم و کین افروختند
عالم عشاق زین غم شد ملول
عشق شاه کربلا اندر دل است

پیش واقعه حضرت عباس

جان خواهران باوفایت
ما را به طلب به کربلایت
قربان تو و مهر و وفایت
ما را برسان به کربلایت
سقا تشنه لب کسی ندیده
دست او جدا از تن که دیده

 

یا باب الحوائج
یا باب الحوائج
یا باب الحوائج
یا باب الحوائج
یا باب الحوائج
یا باب الحوائج

توسل به آقا ابوالفضل (ع)

من روز و شب سخن ز ولای تو می ز‌نم
سر لوحه وفای دو عالم وفای توست
جود و کرم سخا و مروت از آن توست
شیر شجاعتی و امیر طاعتی
شاه و گدا و عالم و آدم گدای تو
ای یار آشنا که دلم مانده کوی تو
در دل یک آرزوست و آن دیدن لقات
دستم نمی‌سد چو بدست نکوی تو
این احتشام دل به عطای تو بسته است

 

هر دم که دم زنم ز ثنای تو می‌زنم
دست توسلی به وفای تو می زنم
من دست حاجتی به سخای تو می‌زنم
اوج صلابتی که صلای تو می‌زنم
من هم گدا و دل به عطای تو می‌زنم
مجنون صفت نوا ز نوای تو می‌زنم
ازراه دور بوسه بپای تو می‌زنم
بااشک مهر نامه برای تو می‌زنم
زین رواست چنگ دل به لوای تو می‌زنم

یا ابوالفضل (ع)

دوست دارم گرد شمع روی تو پروانه باشم
دوست دارم دست اندر سینه باشم چاکر تو
دوست دارم در ره عشق تو جان قربان نمایم
دوست دارم در ره عشقت هزاران پاره گردم
دوست دارم غرقه اندر خون شوم در کربلایت
دوست دارم هر دو بازویم فتد در پیش پایت
دوست دارم مستی عشق تو گیرد جسم و جانم
دوست دارم از غم عشق تو صد جان را گدازم
دوست دارم قطره قطره خون من در دشت ریزد
دوست دارم ذره ایی ناچیز باشم در ره تو
دوست دارم پاسدار در گهت باشم حسین جان
دوست دارم اشک ریزم احتشام اندر قفایش

 

دوست دارم از غم عشق تو من دیوانه باشم
دوست دارم شمع باشم شمع این کاشانه باشم
لاله‌ای خونین شوم ساکن دراین گل خانه باشم
بگذرم زین جسم و جان اندر رهت افسانه باشم
لاله ها روید زخونم خادم این خانه باشم
دوست دارم همچو تو سرمست از آن پیمانه باشم
از خودی ببیخود شوم درراه دل مستانه باشم
بگذرم از جان و مال خویشتن دیوانه باشم
ساقی و ساغر شوم ساکن درا ین میخانه باشم
از دو عالم بگذرم با خویشتن بیگانه باشم
گرم جولان گرد خرگاهی چنین شاهانه باشم
دوست دارم تا ابد من خادم این خانه باشم

نوحه- یا ابوالفضل العباس

یا ابوالفضل گفتم این دل رام شد

* * *

یا ابوالفضل ای گل ام البنین
چون علی المرتضی در جبین
تو ابوالفضلی چنان مرتضی
ره رو دین هستی و راه خدا

* * *

یا ابوالفضل گفتم این دل رام شد

* * *

درشجاعت در عرب بی مثل و چون
تک سوار بیشه ایی جانا کنون

 * * *

یا ابوالفضل گفتم این دل رام شد

* * *

این همه قدر و شجاعت داشتی
در ره حق تو قدم برداشتی

* * *

یا ابوالفضل گفتم این دل رام شد

* * *

با حسینت آمدی کرب و بلا
پاسداری می‌نمودی خیمه ها

* * *

یا ابوالفضل گفتم این دل رام شد

* * *

نزد شاه کربلا هستی امیر
هم علمدار سپاه و دستگیر

* * *

یا ابوالفضل گفتم این دل رام شد

* * *

با عزیزان خدا دل داشتی
روز شب در راه دل بگذاشتی

* * *

یا ابوالفضل گفتم این دل رام شد

* * *

در ره دین سرفرازی می‌کنی
بهر یاران دل نوازی می‌کنی

* * *

یا ابوالفضل گفتم این دل رام شد

* * *

هم برادر می‌دهی هم نور عین
نوجوانت می‌دهی با شور و شین

* * *

یا ابوالفضل گفتم این دل رام شد

* * *

ای خداوند کریم و چاره ساز
کن عزاداری قبول این بی نیاز

* * *

یا ابوالفضل گفتم این دل رام شد

 

عاشق و دلداده‌ی این نام شد

* * *

در شجاعت یادگاری از یقین
بهترینی یا ابوالفضل راه دین
عاشقی بر نور چشم مصطفی
از خدا هرگز نمی‌گردی جدا

* * *

عاشق و دلداده این نام شد

* * *

شد دلیران عرب نزدت زبون
زنده از میدان تو کی شد برون

* * *

عاشق و دلداده این نام شد

* * *

تخم مهر و معرفت می ک‌اشتی
درس عشق و عاشقی بنگاشتی

* * *

عاشق و دلداده این نام شد

* * *

تا شوی در راه دین حق فدا
هم شدی سقا و هم میر سپاه

* * *

عاشق و دلداده این نام شد

* * *

در وفا و مهربانی بی نظیر
هم میان عرصه گه هستی چو شیر

* * *

عاشق و دلداده‌ی این نام شد

* * *

بهر آنان هر قدم برداشتی
پرچم حق را تو می‌افراشتی

* * *

عاشق و دلداده این نام شد

* * *

هرچه داری پاکبازی می‌کنی
عرصه گاه عشق راضی می‌کنی

* * *

 

عاشق و دلداده‌ی این نام شد

* * *

قاسمت قربان کنی راه حسین
می‌کنی قربان اکبر یا حسین

* * *

عاشق و دلداده این نام شد

* * *

این محبان حسین را دلنواز
احتشام دلداده، در سوز و گداز

* * *

عاشق و دلداده این نام شد

نوحه- علقمه

در کنار علقمه افتاده ام آقا بیا

سیــدی مـولا بـیا
نا نگشتم سر جدا

گشته‌ام صدپاره پیکر مشک آبم شد تهی
هر دو دست از تن جدایم فرق خونین آگهی

سیــدی مـولا بـیا
انتظارت می‌کشم

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی فاطمه
می‌رسد بر گوش جان صوت نکوی فاطمه

سیــدی مـولا بـیا
انتظارت می‌کشم

شرمسارم‌ای برادر از خیام فاطمه
هر دو دستانم جدا شد مشک خالی علقمه

 

سیــدی مـولا بـیا
انتظارت می‌کشم

یاریم کن یا حسین برخیزم از روی زمین
محو دیدار تو گردم بوسه گیرم از جبین

سیدی‌جانم فدات
صبر کن جان اخا

تا به تن جان دارم ای روح خداوند مبین
من خجالت دارم از طفلان زهرا، دل غمین

وعده دادم بهر آب

خانه عالم خراب

یا حسین ابن علی ای جان جانان جهان
شو شفیع در روز محشر بر محبان ده امان

زاده‌ی زهـرا بــیا
تا نگشتم سر جدا


 

عاشقم دلداده ام ای یوسف زهرا بیا

یوسـف زهرا بـیا
ای گـل طاها بـیا

آی بیند بار دیگر روی خورشیدت مهی
این تقاضای مرا آقا تو پاسخ می‌دهی؟

ای گــل زهرا بـیا
سـیــرم از دنـیا بـیا

دردم آخر دل و جان کرده سوی فاطمه
گوید عباسم تو هستی آبروی فاطمه

خاطـــر زهـرا بـیا
بـگذر از اعـدا بـیا

شرمسار بانوان و کودکانم از همه
بهر سقای شما اقا عظیم این ماتمه

از غــمم بنـما رهـا
ای گـل یکـتا بـیا

بار دیگر سر فرود آرم بنزدت از یقین
من غلامم بر تو ای شاهنشه دنیا و دین

من بمیرم ازبـرات
محو گردم در نگات

بر در خیمه مبر جسم من ای جبل المتین
گشته ام چون بی وفایی کرده‌ام من این چنین

جان و دل گشتم کباب

ظلم گشته بی حساب

کن نظر بر دوستان و عاشقانت این زمان
احتشامت را ببین از بهر ما دارد فغان

ای گــل طـاها بـــیا
سیــدی مـولا بـیا

پیش واقعه ابوالفضل (ع)

عموی نامدارم
به خیمه قطع آب است
بکن تو فکر آبی
بیاور مشک آبی
عمو چشم انتظاریم
مکن مأیوس ما را

عمو جان
عمو جان
عموجان
عموجان
عموجان
عمو جان

بیا بنشین کنارم
علی اصغر کباب است
عمو کار ثوابی
برای دل کبابی
به یزدان می‌سپاریم
ببین دست دعا را

عموجان
عموجان
عموجان
عموجان
عموجان
عموجان

علی را یادگارم
علی را یادگارم
که طفلان بی قرارند
که طفلان بی قرارند
تو را ای افتخارم
تو هستی افتخارم

نوحه ماه قمربنی هاشم (ع)

ای همه هست من - رفتی ازدست من
او فتاده روی خاک کربلا مشک از جفا
هر دو بازویت فتاده روی خاک از تن جدا
بر سر چشمم گذارم هر دو دستان رسا
این یل تنهایم - ای گل زیبایم
زینبم در خیمه دارد بر لبش ذکر دعا
من چسان گویم به زینب گشته عباست فدا
او فتاده جسم پاکت بر سر خاک بلا
بهترین گلهایم - ای گل رعنایم
جسم بی جانم برادر درکنار پیکرت
بر دو بازویت بگریم یا به چشمان ترت
شیون اندر خیمه‌ها برپا نموده خواهرت
ای گل زهرایم - بهترین سقایم
من غریبم بعد تو در چنگ این نامردمان
طاقتم نبود به خیزم گشته‌ام من ناتوان
خوب دادی ای برادر در بر حق امتحان

احتشام از غصه ات می‌میرد ای رعنا جوان
نازنین سقایم - ای گل زهرایم

 

بی تو من تنهایم - در غم عظمایم
بانگ تکبیرت نمی‌آید به گوش من چرا
وای علم افتاده این جا صاحبش اندر کجا
نالم از هجران بگویم درد خود را با خدا
بی تو من تنهایم - در غم عظمایم
بهر تو بر درگه حق می نماید التجا
شیون و غوغا بپا گردد دوباره خیمه ها
رفتی از دستم برادر از غمم گشتی رها
بی تو من تنهایم - مانده در غمهایم
بر تن صد پاره گریم یا که بشکسته سرت
طاقتی دیگر نمانده تا که خیزم از برت
گریم از درد تو این جا من به جای مادرت
بی تو من تنهایم - مانده در غمهایم
از غمت گرید برادر هم زمین و آسمان
خواهرانت می‌شوند امروز اسیر ناکسان
نام زیبای تو در تاریخ جان شد جاودان
نالد از هجران تو نزد خدای عاشقان
بی تو من تنهایم -  در غم عظمایم

پیش درآمد

بر روح بلند پور حیدر صلوات
بر شمع فروزان شهیدان عباس

* * *

اگر که در شب جمعه تو عاشق حسنانی
بگو تو نام ابوالفضل تا بری تو براتی

 

بر نور دل حیدر و صفدر صلوات
بر آن قد و بالای صنوبر صلوات

* * *

بده ز نور الهی به مجلسش جلواتی
بنور دیده حیدر ز دل فرست صلواتی

 عاشق عباسم

عاشق عباسم - عطر گل یاسم

چیـکار کنم آقا
ز هـجر روی تو

مونده دلم آقا - درحرم نازت
تا که قبولم بکنی ای گل یکدانه
عاشق عباسم - عطر گل یاسم

چیـکار کنم آقا
ز هـجر روی تو

بسته دلم به عشق تو- ای گل ناز دل
کرده دلم عزیز جان- بکوی تو منزل
تویی گل نازم - بشنوی آوازم
می شود آقا نظری بر دل ما سازی
عاشق عباسم - عطر گل یاسم

چیـکار کنم آقا
ز هـجر روی تو

ای یل خوبی جهان - تویی چنان حیدر
جان حسین و حسنی - به عالمی دلبر
ای گل یکدانه- عاشق فرزانه
می‌طلبی عاشق خود را به حرم آقا
عاشق عباسم - عطر گل یاسم

چیـکار کنم آقا
ز هـجر روی تو

 

ای که تو سقائی - بر همه مولائی
ماه بنی‌هاشم - در همه دلهائی
ز عشق تو مستم - ز جمله بگستم
کی شود آقا به محبان نظری سازی
عاشق عباسم - عطر گل یاسم

چیـکار کنم آقا
ز هـجر روی تو

نظر به احتشام کن عاشق و گریونه

ای گـل نـاز من
بنـد نــواز مــن
چیـکار کنم آقا

 

دل میبره عطر گل یاسم عاشق عباسم

دیـده‌ی گریـونم
اقـا پـریـشـــــونم

منتظرم از دل - بشنوم آوازت
عاشق روی تو شده این دل دیوانه
دل میبره عطر گل یاسم - عاشق عباسم

دیـده‌ی گریـونم
آقـا پـریـشــــونم

 

عشق تو شد عزیز حق به عمر من حاصل
میشود آقا بکنی
  نظر به این محفل
طلب کن آقا جان - بهر تو جانبازم
میشود آقا بکنی تو بنده پردازی
دل میبره عطر گل یاسم - عاشق عباسم

دیـده‌ی گریـونم
اقـا پـریـشـــــونم

 

شدی تو شمع شهدا - به عالمی سرور
فاطمه گفتا پسرم - منم تو را مادر
جهان ز عشق تو - مضطر و دیوانه
می‌کنی از راه وفا لطف و کرم آقا
دل میبره عطر گل یاسم- عاشق عباسم

دیـده‌ی گریـونم
اقـا پـریـشـــــونم

ای که ز کار خلق- صد گره بگشایی
بعد علی عباس -  قدرت تنهائی
عاشق تو هستم - دلم بتو بستم
می‌شود آقا ز کرم بنده رو بنوازی
دل میبره عطر گل یاسم - عاشق عباسم

دیـده‌ی گریـونم
اقـا پـریـشـــــونم

مانده به امید تو و ز دل پریشونه

تو سوز و سـاز من
راز و نــیـــاز مـن
دیـده‌ی گریـونم

نوحه توسل به آقای ابوالفضل (ع)

گر شیعه دردمندی - عباس را صدا کن

جان جهانم عباس
آرام جـانم عباس

درمان درد هر دل - نام قشنگ عباس

بهتر ز جانم عباس
ورّد زبــانم عباس

گر شیعه دردمندی - عباس را صدا کن

جان جهانم عباس
آرام جـانم عـباس

خدا ز کار شیعه - رضا میشه با عباس
راه سعادت ما - عباس ایوالناس

تاب و توانم عباس
روح و روانم عباس

گر شیعه دردمندی - عباس را صدا کن

جان جهانم عباس
آرام جـانم عبـاس

ای نور پاک یزدان - ای حجت خدائی
شد نام خوشگل تو - از بهر ما رهائی

بهتر ز جانم عباس
شوق بیـانم عـباس

گر شیعه دردمندی - عباس را صدا کن

جان جهانم عباس
آرام جـانم عـباس

ای نور چشم حیدر - بر عاشقانت بنگر
ما دردمندیم آقا - از غم شدیم مکدّر

تاب و توانم عباس
آرام جـانم عبـاس

گر شیعه دردمندی - عباس را صدا کن

جان جهانم عباس
آرام جـانم عـباس

بر درد این محبان - آقا تو هستی درمان
بنگر به عاشقانت - از هجر تو پریشان
بین احتشام گریان
سوزد ز درد هجران

جان جهانم عباس
آرام جـانم عـباس

 

هر درد بی دوارو - با نام او دوا کن

روح روانم عباس
عباس جانم عباس

زینت ده محافل - نام قشنگ عباس

شـوق بـیانم عباس
عباس جانم عباس

هر درد بی‌دوا رو - با نام او دوا کن

روح روانـم عباس
عباس جانم عباس

هر درد بی‌دوائی - دوا میشه با عباس
برگوتو یا ابوالفضل- پر کن فضا را از یاس

ای مـهربانـم عبـاس
عباس جـانم عبـاس

هر درد بی‌دوا رو - با نام او دوا کن

روح و روانم عباس
عباس جـانم عـباس

با درد شیعیانت - آقا تو آشنایی
لطف و عنایتی کن - چون تو مشکل گشائی

ورّد و زبـانم عـباس
عباس جـانم عباس

هر درد بی‌دوا رو - با نام او دوا کن

روح و روانم عباس
عباس جانـم عـباس

آقا بجان مادر - جان حسین برادر
درمان درد ما کن - آقا حق پیمبر

ای مهربـانم عـباس
عباس جانم عـباس

هر درد بی‌دوا را - با نام او دوا کن

روح و روانم عباس
عباس جانـم عـباس

هم دکتر و دوائی - هر مشگل از تو آسان
ما را به حق زینب - بر کربلا برسان
دارد امید لطفی - از سرور شهیدان

روح و روانم عباس
عباس جانـم عـباس

نوحه ابوالفضل (ع)

ای میر علمدارم عباس
ای مونس و غم خوارم عباس
ای پور علی حیدر عباس
ای بر همگی یاور عباس
ای نوگل پیمبر عباس
بر قلب عدو آذر عباس
ای یار جوان من عباس
ای شور و بیان من عباس
دانم که تویی شیدا عباس
من با تو شوم فردا عباس
من رنج تو میدانم عباس
اندر سر پیمانم   عباس
ای شمع سحرگاهان عباس
فردا من و تو میدان عباس
یا رب بحق سقا عباس
کن لطف به ما آقا عباس

ای شمع شب تارم عباس
من بی‌تو گرفتارم عباس
ای تو در چشم تر عباس
بر حال دلم بنگر عباس
بر لشگر دین افسر عباس
سقائی و آب آور عباس
ای روح و روان من عباس
ای راز زمان من عباس
در کار خدا یکتا عباس
لب تشنه در این صحرا عباس
بگذشته من از جانم عباس
من بی‌تو نمی‌مانم عباس
ای ناله آگاهان عباس
خواهیم دهیم جولان عباس
بگذر ز گناه ما عباس
ای مالک جان ما عباس

ای رونق در کارم عباس
اندر کف اغیارم عباس
ای حامی این لشگر عباس
ای بنده برداور عباس
بر دین خدا محور عباس
ای رهبر این لشگر عباس
ای راحت جان من عباس
بهتر تو ز جان من عباس
بین اشگ دلم دریا عباس
بی سر به کف اعدا عباس
اندر ره قرآنم عباس
من با تو به جولانم عباس
اندر بر این عدوان عباس
بین اشگ محبانرا عباس
بین سینه زنانت را عباس
عباس عباس عباس عباس

سقا و سپهدارم عباس
عباس عباس عباس عباس
ای ساقی و ای سرورعباس
طفلان مرا یاور عباس
عباس عباس عباس عباس
ای جان جهان من عباس
عباس عباس عباس عباس
من بی‌تو شوم تنها عباس
عباس عباس عباس عباس
مانند تو جانانم عباس
عباس عباس عباس عباس
شو شافع بما عقبا عباس
عباس عباس عباس عباس
عباس عباس عباس عباس

عباس عباس عباس عباس

عباس عباس عباس عباس