محبت
این دل که در این سینه به آه است و فغان است |
|
آزرده ز بی مهری کوته نظران است این گونه عملکرد تو ای دل به زیان است دلهای پریشان شده منزلگه آن است |
|
|
|
فروتن باش
هراسان شو ز آه سینه ی غمگین مظلومان |
|
که مشتی آب اندر منزل موران بود طوفان |
راه سعادت
ای بنده بکن بندگی اندر ره جانان |
|
در کار خدا بین که خداوند عیان است |
اسیر دنیا
در دام جهان از چه اسیر و خبرت نیست |
|
آسوده و دل خوش به اسیری نظرت نیست
|
تماشای وجود
بیا بنشین دمی ای دل حدیث عشق گویا کن کیستی توکیستی تو، چو خداوند جهان نور فشانی، جاودانی، باعث و بانی ایجاد سماوات و هستی ملائک زخلایق و همه عالم موجود. کیستی تو، تو امیری که جهان معتکف کوی تو و روی تو و موی تو و طاق دو ابروی تو هستند. همه عالم و آدم همگی ریزه خور خان کریمانه و شاهانه ی دربار تو هستند. همهی عالم و آدم، همگی دل به تو بستند، زغیر تو گسستند. چون توئی جان و، تو جانان و همه هستی هر عاشق و معشوق در عالم. توئی اول و آخر، تو کریمی و رحیمی، تو شفائی و شفیعی، تو رهاننده ی هر بنده شرمنده و وامانده به درگاه خدائی. دل مخلوق خدا در همه عالم به سر کوی تو و عاشق تو بوده و هستند. همه سرمست زیک جرعه صهبای طهورای تو، ساغر و پیمان تو هستند. همه مخلوق دو عالم چو گدایان بر سر کوی تو بنشسته و هستند. چون تو شمعی، همه خلق جهان گرد تو، پروانه تو، سوخته پر نزد تو هستند. کیستی تو، تو حسینی که جهانی شده دیوانه تو، مست تو، پروانه تو، زائر کاشانه تو گرد تو چون کعبه همه گرم طوافند. همه گریان تو، مظلومی تو، ای پسر حیدر کرّار، و آن حال غریبانه تو کیستی تو، تو حسین شمش الضحا، نور خدا، بدر الدجایی کیستی تو، تو حسین آنکه ملائک شده گهواره به جنان تو در عرش خداوند تو حسین نور دل پاک رسولی و بتولی و سفینه النجاتی و تو دلخواه دو عالم. تو حسین عاشق تو رب جلیل است و خلیل است و مسیحا و کلیم است و زکریا و همه مرسل عالم تو همانی که نزدیک ترین راه به خلاق جهانی. تو حسین امن و امانی شرف هر دو جهانی. تو حسینی نمک خلقت عشاق جهانی، جایگاهت شده قلب همه ی عالم هستی. تو حسینی که شده گریه کن تو همه ی خلق زمانه. همه خلقت ایجاد کنند گریه به مظلومی تو. تو ای سرور عالم، که در عین شجاعت و بلاغت و فصاحت شده مظلوم دو عالم. تو حسینی که عنایت بکنی بر همه عشاق به هر عصر و زمانه تو که ارباب جهانی ، منم نوکر در بست تو آقا احتشامم، که کنم ناله برای تو سحرگاه و همه اهل و عیال تو آن خواهر مظلومه تو شیر زن عصر و زمانه که رسوا بنموده است یزید و همه قوم یزیدی. دل هر جایی
|
|
دمی خلوت نما با دل وجود خود مهیا کن |
غافل مشو
ای دل بیا هوشیار باش |
ره برگزین بیدار باش |
با نفس در پیکار باش |
غافل مشو غافل مشو |
- ۰ نظر
- ۱۳ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۳۰