احتشام نامه

مجموعه اشعار غلامحسین احتشام زاده

مجموعه اشعار غلامحسین احتشام زاده

 

این نکته صریح است و بدیه است و محقق      چیـــــره نشود حق کش و کشته نشود حق

بیدادگــــران را اثـــری نیــــست در عالم       زنده است حسین ابن علی آن حـــق مطلق

 

اشعار آقای غلامحسین احتشام زاده در قالب سه جلد در خصوص مدایح و مراثی چهارده معصوم پاک علیهم السلام در عین این که در کمال سادگی و صداقت و صفا سروده شده اند صفای باطن و طهارت روح سراینده در تک تک صفحات سروده هایش متجلی می باشد. سراینده که از پیرغلامان و ذاکران حضرت امام حسین (ع) مجموعه ای بنام انوار الهی در سه مجلد بنام گلی از گلشن عشاق به زیور طبع آراسته دارد اگرچه ممکن است در کلام او گاهی سکته وزنی و مشکل قافیه یافته شود اما چون کلامش برآمده از دل است لاجرم دل نشین شده است. او سخن را فقط برای تسلّی دل خود و جلب رضای الهی و معشوق گفته است و ابداً چشم عنایت و ا لتفاتی غیر از بارگاه کیوان جناب حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ندارد. صله‌ی خود را شفاعش و هدیه خود را زیارتش می‌داند لذا رد و قبول دیگران برای او و در چشم او بی معنی است او همچون پیر جنگی مثنوی مولانا ابریشم بهای خود را از او می خواهد و او نیز کسی است که تربیت یافته دامن پدری چون مولا علی و مادری همچون فاطمه زهرا است که قرآن در حق آن بزرگواران می فرماید (و یطمعون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً (الانسان- 9)

و آنکه حقاً در وصف او سروده شده است که = کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست = که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم لذا او نیز دست رد به سینه کسی به سبب کوچکی هدیه و پیشکش نمی گذارد و هدایای کوچکتر را بیشتر ارج می نهد که تقدیم کنندگان آنان شرمسار نگردند زیرا می داند که : ان الهدا علی مقدار معطیها: آری آنان در شادیها و بهجت های خود شادی و بهجت شیعیان خویش و در غمها و عزاها خود نیز ماتم و سوگواری آنان را می خواهند و اشراف بر ضمایر دارند و البته آن چه را اصل می دانند از جانب شیعیان ادای وظیفه است نه سرودن الزاماً اشعار فاخر و پر طنطنه زیرا آنقدر عاشق سینه چاک دارند که گوش فلک به زمزمه اشعار نابشان پر شده است آری کمپانی ها – محتشم کاشانی – کمیت ابن زیاد و فراوان شاعران نامی اما بودن آنان از دیگران سلب وظیفه نمی کند و پیر غلامان را به خاموشی نمی کشد که همیشه چنین بوده است که به قول حافظ (صالح و طالح مقاع خویش نمودند = تا چه قبول افتد و چه در نظر آید ) این جانب اگرچه تابع وزن و قافیه و صنایع ادبی و بلاغی هستم و به لطف حق توان آن را دارم که شعر ناب را از معمولی و مبتذل تشخیص دهم اما آنچه در صفحات یافتم دلی پیشکش شده بود با دستی لرزان و وجناتی ترسان که مبادا او را واپس زند: لذا با استمداد از خدای رحمان خدای علی خدای حسین علیهم السلام خدای عشق این چند کلمه را بعنوان تقریط بر این دفتر و دل نوشته نگاشتم باشد که پاداش آن را نیز از اباعبدالله دریافت نمایم.

تقدیم به الحسن و الحسین علیهماالسلام سید الشباب اهل الجنه

و السلام علیکم و رحمه الله                             سید محمد مهدی حاجی سید ابوترابی